آغاز سالی جدید
دخی جونم سلام تعطیلات عید هم تموم شد و دوباره برگشتیم به زندگی و روال عادیش. این 3 روز که رفتم سرکار تو رو خونه ی مامان جون گذاشتمت چون میدونستم مهد بعداز سه هفته تعطیلی خیلی سرد خواهد بود که حدسم درست هم بود. تو این چند روز تو پیش دایی هات بودی و اونا هم با تو سرگرم بودن و از خونه بیرون نمیرفتند. تو هم که روز به روز شیطون تر و پر جنب و جوش تر میشی از پیشرفت هات بگم که خیلی وقته به سرعت برق و باد سینه خیز میری و از حالت دراز کشیده بلند میشی و میشینی و همینطور عکسشو که اینو زودتر از اون یکی یاد گرفتی و اصلا یه جا آروم و قرار نداری فقط میخوای یه جایی رو بگیری و بلند شی گوشی تلفن رو که بهت میدم بعضی اوقات شروع میکنی با صدای بلند صح...
نویسنده :
مامان مریم
0:05